اتاقم
دیروز رفتیم سایت دانشگا دیدم به به امتحان هیولاخانومه 31خرداد ومن همینجور سرخوشم و به جزوه ی 150صفحه ای معماری جهانم نگا نکردم تا حالا وجالبناک ترش اینه که 10 روز قبلش هم پروژه5واحدیمه و4روز قبلش پروزه 3واحدیم یعنی رسما مورد عنایت خاصی قرار دادن اساتید مارو!حداقل طرح زدناشروع شه بساط ابی گوش دادن هم به راه میافته.البته به قول وزیری خوشبخت کسیه که نرسه فکر کنه که خوشبخته یا بدبخت و با این شلوغیا نمیرسم فکر کنم به هیچی،به خوش بختی به بدبختی به رفتن به موندن به اینده به گذشته به همه چی!
دیشب دوست ارش در به در دنبال شماره من بوده که ازم کتاب غرض بگیره ومنم سپردم که عمرا شماره بدن و بهش بگن2شنبه کتاب میارم واسش.خود ارش هم بود فکر کنم همینو میگفتم،اینم یه مدل دوس داشتنه خب!
از روزای قرمز تقویمم حالم بهم میخوره!2روز کل زندگیم مختل میشه و کل اعصاب و معدم رو نابود میکنه ازش متنفرم
مرداد قراره این2سال تموم شه.تمام چیزایی که تو این2سال دوس داشتم.دلم تنگ میشه.ولی مجبورم. واینکه میدونم داغش رو دلم میمونه و حسرتش یادم نمیره.خیلی خوبه یه کی یه چی اونقد بزرگ باشه که ادم حسرت از دست دادنشو بخوره.دلم تنگ میشه... .